مقدمه داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی:
توانا بود هر که دانا بود به دانش دل پیر برنا بود
انسان هنوز به خودش عمیق نیندیشیده که بداند می تواند.
گاهی تکیه کلامم در جوامع تعلیم به مخاطبین عبارتی است باور نکردنی. که حتی هضمش برایشان ثقیل است!
وقتی از زاویه ی دیگر دید سعدی بزرگ که فرمود: « رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند..» می گویم: انسان می تواند برود کنار خالق بنشیند و خدا گونه ببیند و قضاوت کند، دهانها باز می ماند و سکوت حاکم می شود.
تا کی باید اعمال مثبت دیگران را خارق العاده و یژهی از ما بهتران بدانیم؟ مگر خالق متفاوت خلقمان کرده است؟ چرا به اصالت خلقت هنوز پی نبردهایم؟ چرا فکر میکنیم فقط «سیاووش» ( داستان سیاوش ) میتواند حقوق شخصی و طبیعی انسانها را بشناسد و به زن پدر زیبا و طنّازی که عاشق و شیدایش شده بود تجاوز نکند؟ تا آتش چرا به قهرمانان اساطیریمان مثل ایرج، کیخسرو، سیاووش و … که مروج و احیاگر حقوق اولیه ی انسانها بودهاند. افسانه ای می نگریم و به کنایه می گوییم: « روحیه ی مذهبی داشتند» چرا الفبای کلامشان را که زمزمه ی حقوق بشر بوده و تا کورشها که زاییده آن اندیشه ی مقدساند. از اصل به شاخه میکشانیم؟ این بی عدالتی در قضاوت از کژی خودمان است که فکر میکنیم توانستن را خداوند به جمعی از آحاد خلقتش عنایت کرده که عدّهای برده گردند تا نور چشمیهایش سوار باشند و مرفه. نمیتوان گفت این بیخبری از کدام کانال خبرساز نشأت گرفته است که هیچ پاک کنی محوش نمیکند. مگر خون مظلومین! خداوند که بیشترین سرمایهی اجتماعی را در جنین به انسان میدهد هیچ تفاوتی از نظر کمّیت در نطفهها به وجود نمیآورد. چنانچه برای همه یک رایانه در سر، دو چشم بینا، دو گوش شنوا و یک دهان باآلت حروفچین و… سایر اعضای وابسته در تکامل جسم جاسازی کرده که انسان در مسیر رشد به صورت خودکفا بتواند بهره بگیرد و بهره مند سازد. بزرگترین و شاخصترین عدالت خالق همین است و دیگر کاری با بشر ندارد که دستش را بگیرد. این جوامع هستند از خانه تا دولت که هادی و رهنمون این پدیده باشند تا به نحو صحیح اندیشه اش ورق بخورد و انسان واقعی و مفید به حرکت درآید. بعضی ها هنوز تصوّر میکنند خداوند مردم آفریقا را سیاه خلق کرده است و مردم روسیه را بور و سفید. غافلند از شرایط آب و هوایی و موقعیتهای جغرافیایی. به نظر بنده کفر یعنی نادانی. آنهائیکه نمیدانند مردم آفریقا طی هزاره ها زیر تابش مستقیم آفتاب استوایی رنگشان به تیرگی گرایید و مردم روسیه نیز بر اثر مایل تابیدن نور خورشید سپید مانده اند، کاسه کوزه ها را روی سر خالق می شکنند!! و حتی نارساییهای جنینی را به گردنش میاندازند. امروزه ثابت شده علل نارسایی جنین و ناقص الخلقه بودنش تا کور مادرزادی تاثیر در نارسایی غذایی، ناهنجاریهای اجتماعی، اختلالات خونی و ژنتیکی دارد. ما هنوز در بیراهه های علوم سرگردانیم و همهی تقصیرها را به گردن او میاندازیم. چرا که سر نخ بی عدالتی اجتماعی را در او جستجو می کنیم نه در خود. و ساعتها وقت مطالعه و تحقیق را صرف جنگهای روانی یا التماسهای عَبَث میکنیم. باید خوب ببینیم، با دقت بفهمیم، حساب شده به کار گیریم که این بالاترین سپاس به خالق است.
این اثر که به زبان بومی بختیاری سروده شده است کانالی است گیرا برای بهیجان در آوردن جوانان بختیاری در جهت مطالعه و عادت به جستجو تا ساختار نهایی و رهایی از خودبینی و خودمحوری. هدفم نه قوم گرایی است نه وطن گرایی که رعایت هر دو برای هر فرهیختهی فرهنگی به صورت اولویت سزاوار میباشد، که دو ستون ایستادن هستند بر بلندای جهان بینی. به امید عبور از خودشناسی تا … .
جواد خسروی نیا
۱- داستان سیاوش دو سخن از شاعر به زبان فارسی و بختیاری دارد. زیرا به احترام خوانندگان فارسی زبان و هم تباران بختیاری ام، می خواهم به زبان خودمان با هم سخن بگوییم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.