شاغول

  • نام محصول: شاغول
  • نویسنده: مهدی معینی
  • ابعاد / قطع: رقعی
  • مشخصات ظاهری: ۱۵۴ صفحه
  • انتشارات: نیوشَه
  • جلد: شومیز
  • نوبت چاپ: نخست
  • سال چاپ: ۱۳۹۹

برای ثبت سفارش «کتاب‌های موجود» از راه‌های ارتباطی زیر استفاده کنید:

سوشیال مدیا-واتساپ انتشارات نیوشه سوشیال مدیا-اینستاگرام انتشارات نیوشه سوشیال مدیا-تلگرام انتشارات نیوشه


 

110,000 تومان

عکس بعضی از آدمها که دوست دارند شبیه کتاب باشند، شاغول بی هیچ دلیلِ موجهی دوست دارد در دسته‌ی آدمها قرار بگیرد. اگر نیک بنگریم دور‌و‌بَرمان پر از آدمهایی است که بدشان نمی‌آید شبیه کتاب باشند!
بعضی‌ها دوست دارند سنگین و پر طمطراق هستند.
بعضی‌ها ترجیح می‌دهند شبیه کتابهای شعر باشند.
بعضی‌ها کمیک‌اند، بعضی‌ها تراژیک…
اما شاغول خود فکر می‌کند که در آفرینشش اشتباهی محاسباتی رُخ داده است؛ و قرار بوده او را نیز در سرشماری جوامعِ انسانی به حساب آید، برایش شناسنامه صادر کنند و احیاناً حق رأی داشته باشد. شاغول دست و پا دارد، پهلو دارد، پیشانی دارد. دست‌کم از نظر خودش!
بیائید ما نیز او را از خودمان بدانیم و فکر کنیم مواجهه‌ی ما و او مثل بقیه‌ی تصادفاتِ روزگار، به‌هرحال اتفاق افتاده است و خواسته، حتی ناخواسته و شاید هم بالاجبار باید بنشینیم و به حرفهای او گوش دهیم. همانطور که خود در ادامه خواهید دید، شاغول شخصیتی ویژه دارد. شاید ساده لوح به نظر برسد. شاید هم پوچ و تو خالی… اما او خود بیشتر از همه به ارزش زمان واقف است و تباه کردن اوقات شریف دیگران برایش خجالت بار است. اصلاً شاید برای همین باشد که اینقدر تنهاست و بعضاً انگشت‌نمای این و آن. او فقط می‌خواهد دیگران را دوست داشته باشد و این را نیک می داند که این خواسته‌اش عاری از تظاهر است و به هیچ عنوان تبلیغاتی نیست.
شاغول جاهای بسیاری از بدنش را خالکوبی کرده است و همانطور که خواهید دید، دوست دارد در اَشکال غرق باشد تا به قول بعضی از صوفیان، انرژی آنها را در جان خودش جذب کند که البته اِشکالی هم ندارد. مثلا اگر یک نمای بسته از کتفِ چپ او را ببینید ممکن است آن را با تابلوی «روز ششم آفرینش» فرشچیان اشتباه بگیرید. یا شاید مچِ دستِ راست او را یک مارِ ماده فرض کنید… اصرار او بر همین چیزها، به اضافه‌ی حالات عجیب و غریبش در اجتماعِ اطراف، او را غیرطبیعی و تا حدی نابهنجار نشان داده است و از همین رو، روزی یکی از نزدیکانِ بی‌مزه‌اش به او گفت «غول»، و گویا که به گوش دیگران هم خوش آمده باشد، آنها نیز همین اسم را استفاده کردند و رفته رفته کار به جایی رسید که دیگر هیچ کس نام قبلی‌اش را به یاد نمی‌آورد. البته او خودش را «شاه‌غول» می داند و از آن روزی که فهمید دیگر نمی‌تواند در مقابلِ این حادثه مقاومت کند و مبارزه بر سر نامش به جایی نخواهد رسید، ابتکار عمل را به دست گرفت و به کار مدیریت بحران مبادرت کرده، همچنان که گفته‌آمد، نام غول را پذیرفت البته با پیشوند ملوکانه‌ی شاه! با توافق طرفین بر سر مسئله، آن نام مکرراً در گوشها پیچید و پیچید و شاه‌غول آخرین مرحله تکامل را هم سپری کرد؛ ه‌میانجی حذف، و در نهایت «شاغول» برای او تثبیت شد.
بین خودمان باشد! شاغول از این ماجرا استقبال هم کرد! او به کسی نگفت اما من به شما می‌گویم که این بزرگوار با فیزیک و روح شاغول هم احساس نزدیکی می‌کند و همانقدر که شاغولِ بنایی راستای قائم را دوست دارد، او نیز دارد. اصلاً همیشه چیزی در درون خودش حس می‌کند که او را به مرکزی‌ترین نقطه‌ی زمین متمایل می سازد! خودش هم نمی‌داند برای چه! اما احتمالا بخاطر گرانش مطمئنی است که از آن نقطه بر او وارد می‌شود.
این نکته ناگفته نماند که مختصات غولی که به عرضتان رسید با مقیاس‌های آدمی کمی متفاوت است و مراد از آن، گونه‌ای تفاوت درونی و ماهُوی است نه اختلاف هیکل و اندامها. شاغولِ ما از نظر ظاهر نه‌تنها زشت‌تر از آدمهای دیگر نیست که بسیار هم متناسب و خوش اندام تشریف دارد. او رژیم منظم غذایی دارد، همیشه ورزش می‌کند و تلاش دارد طول، عرض و ارتفاعش را در یک تناسب طلایی نگه دارد. به همین خاطر هم هست که ضخامتش ۱۵میلیمتر، قطعش رقعی و رنگش سفید است. لااَقل از نظر خودِ شاغول، یک زیبایی غریب و استانداردی در اینگونه بودن است.
او برای تماشای تلویزیونِ جهان شما را به نشستن بر روی کاناپه‌اش دعوت کرده‌است. شاید دلیل اینکه صفحات، کمی به عطف کتاب تمایل دارند نیز همین باشد! می‌خواهند جایی برای نشستن شما فراهم باشد!
آتشی را فرض کنید که چند دوست همدل به گِردش جمع شده‌اند، چای می‌نوشند، ساز می‌زنند و گاه‌وبیگاه -حتی بدون رعایت ملاحظات معمول- بحث‌های دلپذیری می‌کنند و در گفت و شنودهایشان دل همدیگر را جلا می‌دهند. شاغول را با تمام بی مقداری‌اش، شبیه این مجلس بدانید. در واقع شاغول دوست ‌دارد شبیه آن اتمسفر باشد. حرفهایی صمیمانه و غیر جدی که معمولاً خاطرمان را خوش می‌کند و کام دلمان را شیرین. صحبتهایی ساده و بی‌تکلف! حتی غلط، خام و نپخته.
بهترین شیوه‌ی خواندن شاغول این است که خود را به مداد مسلح کنید و هرچه را که صلاح می‌دانید خط بزنید یا اصلاح کنید.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “شاغول”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *