مقدمه کتاب سه درس مهم هزاره سوم : ما انسانها، از عالم معنا آمدهایم و به عالم معنا باز میگردیم. زندگی مادّی ما انسانها در این دنیا نیز بر پایه معنویات است؛ لازمه درک زندگی، شناخت و درک معنای آن است. زندگی مانند یک فیلم است که ما با زبان و ادبیات آن فیلم آشنا نیستیم، یک فیلم به زبان انگلیسی یا چینی را در نظر بگیرید که در ایران یا یک کشور دیگری غیر از خود آن کشورها پخش شود. از میان افرادی که آن فیلم را تماشا کردهاند تنها کسانی مفهوم و معنای آن فیلم را میفهمند، که به آن زبانها مسلط باشد.
زندگی ما انسانها هم زبان خاص خودش را دارد؛ زندگی ما به زبان فلسفه، نجوم و مولکولشناسی است؛ به زبان ریاضیات، فیزیک و زیستشناسی است؛ به زبان دین و عرفان و علوم انسانشناسی است. برای درک معنای زندگی باید این زبانها را بیاموزیم.
همه انسانها زندگی میکنند، ولی همه نمیتوانند آگاهانه زندگی کنند. لذّت زیستن، در آگاهانه زندگی کردن است. همه میتوانند یک فیلم به زبان چینی را ببینند ولی فقط کسانی که زبان چینی را میفهمند از دیدن آن فیلم لذّت میبرند. برای درک زندگی باید همواره در حال آموختن باشیم. باید بیاموزیم که هر کدام از ما یک بازیگر هستیم؛ یک بازیگر که در بازی زندگی نقشش را خودش انتخاب میکند و آن را طراحی و برنامهریزی میکند. تقدیر هر شخصی در زندگی تنها در دستان خودش است. زمانی میتوانیم در بازی زندگی، نقش خوبی را برای خودمان طراحی کنیم که زندگی را با سختیها و آسانیهایش، دنیا را با چالشها و دانشهایش و خودمان را با ضعفها و تواناییهایمان به خوبی بشناسیم.
برای خوب بازی کردن در صحنههای حساس و اصلی زندگی، باید از قبل تمرین کنیم. این تمرینات تجربیات ما هستند که در چالشهای زندگی بدست میآوریم. هر چه بیشتر تمرین کرده باشیم، بازیگر بهتری خواهیم بود. برای بهترین بازیگر شدن، باید جایگاه و ارزشهای واقعی خودمان را بشناسیم و برای بهبود آنها تلاش کنیم. ما انسانها بازیگران خوبی نخواهیم شد و از بازی خود لذّت نخواهیم برد، مگر آن که از قبل خودشناسی کنیم و رسالت خویش را کشف کنیم. رسالت ممکن است همانند شهید حسین فهمیده در ١٣ سالگی کشف شود و بلافاصله به انجام برسد یا مانند پیامبر اسلام در ۴٠ سالگی کشف شود. حتی ممکن است مثل ادیسون از سنین کودکی کشف شود و راه رسیدن به آن ۵٠ سال طول بکشد. مهم نیست که آنها در چه سنی رسالت خود را کشف کردند، مهم این است که نقش خود را به خوبی بازی کردند و بهترین بازیگر زمان خود شدند.
نقش افراد زیادی در زندگی مشابه نقش ما است، مثلا نویسنده، پزشک، خلبان، تعمیرکار، معلم، نانوا، پدر یا مادر در دنیا زیاد است؛ ولی این به هیچ وجه مانع ما نخواهد شد که به عنوان بهترین بازیگر در نقش خودمان در زندگی ظاهر شویم. هیچ گاه لازم نیست خودمان را با کسانی مقایسه کنیم که نقشی شبیه به ما دارند، کافی است کمی متفاوت باشیم و خودمان را با گذشتهی خویش مقایسه کنیم. برای بهترین شدن در نقش خودمان باید هر روز تلاش کنیم تا در حد توان خود عمل یا اقدامی انجام دهیم که زندگی کردن برای خودمان، اطرافیانمان و سایر انسانها راحتتر و بهتر شود.
در فیلم زندگی بازیگری به عنوان بهترین بازیگر شناخته میشود که عملی انجام دهد تا تعداد افراد بیشتری در مدت زمان طولانیتری زندگی راحت و بهتر داشته باشند. لازم نیست همه ما بهترین بازیگر زندگی باشیم؛ همین که بتوانیم بازیگر خوبی باشیم و در سیستمها، قوانین و تفکّر سیستمی را رعایت کنیم هم کافی است.
بازیگر خوب شدن نیز در گرو کشف رسالت و تلاش برای رسیدن به آن است. اگر انسانها بتوانند بازیگران خوبی در نقشهای خود در فیلم زندگی باشند، آن گاه میتوانند در کنار همدیگر با عشق، شادی و آرامش زندگی کنند. اما داستان زندگی مثل یک فیلم سینمایی نیست؛ بلکه مانند یک سریال طولانی است که زندگی ما فقط در یک قسمت از این سریال به نمایش گذاشته میشود. یک بازیگر خوب، بازیگری است که بتواند دانش و تجربیات خود را به بازیگران قسمتهای بعد که نسلهای بعدی آنها هستند، انتقال بدهد. در این کتاب قرار است با سه درس مهمی که انسانهای هزارهی سوم به آن نیاز دارند تا به وسیله آن خودشناسی کنند، معنای زندگی خود را بفهمند و رسالت خود را کشف کنند، آشنا شویم. شکوفایی انسانها زمانی اتفاق میافتد که خود را بیابند و رسالت خویش را کشف کنند و در راستای آن گام بردارند. در مسیر خودشناسی و یافتن معنا این بسیار مهم است که دست از تعصّبهای خود بردارد؛ فرقی ندارد این تعصّبات در دین و مذهب باشد یا در علم و دانش و یا تعصّب در باورهای سنّتی و محلّی. انسان هوشمند در هزارهی سوم به هیچ عنوان نباید جایگاهی برای تعصّب بیمورد داشته باشد؛ چرا که تعصّب، مانع اصلی سعادت انسانها است.
مجید یوسفی بابادی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.