مقدمه جامعه شناسی تربیتی: «تربیّت» موضوعی است که میتوان گفت کل جامعه با آن پیوند دارد؛ همه خانوادهها در فکر هدایت فرزندان خود برای بالندگی فکری و اخلاقی آنها هستند. دولتها و نهادهای اجتماعی نیز دغدغه چگونگی رشد و بالندگی افراد جامعه را دارند که آنها را همسو با نیازهای جامعه و فرهنگ حاکم بر جامعه بار آورند.
توسعه اجتماعی و رشد اقتصادی هر جامعه پیش از همه شاخصها به نیروی انسانی خلاق، متخصص و متعهد نیازمند است و نحوه تربیّت نیروی انسانی، در پیشرفت اقتصادی و توسعه اجتماعی آن جامعه تأثیر چشمگیری دارد. امیل دورکیم (۱۸۵۸-۱۹۱۷) جامعهشناس شهیر فرانسوی نیز معتقد است تربیّت نقشی جمعی دارد و هدفش همنوایی افراد جامعه است و موفقیت جامعه در تربیّت درست و صحیح افراد، موجب انسجام اجتماعی و استواری جامعه میشود. چنان چه جامعه به این هدف مهمّ نایل نشود، سلامتی و یکپارچگی آن به خطر میافتد. زیرا این کودکان و نوجوانان هستند که در آینده با ایفای نقشهای اجتماعی متفاوت و گوناگون، موجب پایداری نظام اجتماعی میشوند.
جامعهشناسان، روانشناسان، اندیشهمندان علوم تربیّتی و مشاوران نیز دغدغه تربیّت صحیح نیروی انسانی را دارند و تلاش میکنند که روشها و اصول صحیح تربیّت کودکان و نوجوانان را به بزرگسالان جامعه به ویژه خانواده، مربیان، معلمان و متصدیان تعلیم و تربیّت ارایه دهند. آن چه در بین اندیشهمندان مذکور کم و بیش حایز اهمیّت است، تأثیر محیط اجتماعی و اطرافیان بر تربیّت کودکان و نوجوانان است. اکثر جامعهشناسان خانواده، مدرسه، گروههای همسال و دوستان، رسانهها، محیط اجتماعی، فرهنگ حاکم بر جامعه و… را از عوامل مهمّ و تأثیرگذار در تربیّت کودکان و نوجوانان میدانند. روانشناسان و اندیشهمندان علوم تربیّتی در بررسی موضوع تربیّت، ویژگیهای روانشناختی فرد، چگونگی شکلگیری شخصیّت کودکان و تأثیر محیط و اطرافیان بر رشد شخصیّت و تربیّت کودکان را مورد مطالعه قرار میدهند.
«روانشناسان از جمله پیاژه، فروید و اریکسون معتقدند ساختار روانی انسان، به ویژه ساختار ذهنی کودکان طی مراحل مختلف و در یک دوره طولانی (حداقل پانزده، شانزده ساله) به کمال خود نزدیک میشود» (احمدی، ۱۳۹۶: ۴۲)؛ و شرایط محیطی بر چگونگی رشد ذهنی کودکان تأثیرگذار است.
اندیشهمندان علوم تربیّتی نیز با توجّه به مراحل رشد ذهنی و ویژگیهای روانشناختی کودکان و نوجوانان، به موضوع تربیّت و اصول آن میپردازند. آنها با توجّه به ابعاد روانشناختی و تأثیر محیط بر شخصیّت کودک، روشهای درست رفتار با کودکان و تربیّت آنان را مطرح میکنند و بر نقش اساسی رفتار اطرافیانِ کودک به ویژه والدین، مربیان و دوستان در چگونگی شکلگیری شخصیّت (به ویژه رشد بُعد اجتماعی شخصیّت) تأکید دارند. آنها معتقدند «کودکان و نوجوانان دارای ویژگیهای روانشناختی خاصی هستند که موجب میشود با آنها به گونهای خاص رفتار شود» (همان: ۴) و روان انسان به رغم یکپارچگی و وحدت، دارای ابعاد مختلف شناختی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و… است و برای یک تربیّت صحیح، باید تمامی ابعاد روانشناختی انسان مورد توجّه قرار گیرد (همان: ۲۹-۲۸).
بعد اجتماعی شخصیّت مرتبط با رفتارهایی است که انسان در ارتباط با دیگران دارد. این گونه رفتارها هر چند که از ابعاد شناختی، عاطفی و حرکتی-جسمانی انسان به دور نیستند، لیکن به سبب اهمیّت آنها در زندگی، از برجستگی خاصی برخوردارند. انسان چنان به جامعه و انسانهای دیگر وابسته است، که برخی اجتماعی بودن آدمی را ذاتی او دانسته و او را «مدنیالطبع» نامیدهاند. اگر انسان را ذاتاً اجتماعی ندانیم، بالعرض و بالضروره اجتماعی است. دوران کودکیِ طولانی انسان، گستردگی نیازهای گوناگون او و وجود پدیده عادت در بین انسانها، موجب شدهاند که انسانها به یکدیگر وابسته باشند. در تربیّت بعد اجتماعی شخصیّت باید توجّه داشت که هر یک از ما در هر برهه از زمان در یک بازی اجتماعی مشارکت داریم و دارای نقش اجتماعی و مرتبط با دیگران هستیم. تربیّت اجتماعی در حقیقت آماده کردن افراد برای ورود به بازیهای اجتماعی آینده است (همان: ۳۵-۳۳).
جامعهشناسان، آموزش و پرورش [یا تعلیم و تربیّت] را به عنوان پدیدهای اجتماعی یا یک نهاد اجتماعی مشخص و نظیر سایر پدیدهها و نهادهای اجتماعی، قابل تحلیل و تبیین تلقی میکنند و معتقدند که آموزش و پرورش اساساً یک موضوع اجتماعی است. به نظر آنان، آموزش و پرورش همیشه یک فعالیت اجتماعی بوده است و صرفاً به آموزش و پرورش رسمی که هدفها و روشهای آن به ماهیت و فرهنگ جامعه بستگی دارد، منحصر نیست؛ بلکه بین اقوام ابتدایی که رسماً مدرسه وجود نداشت، آموزش و پرورش به انحای متفاوت وجود داشت و سعی داشتند همواره شخصیّت کودکان را طوری پرورش دهند که برای مشارکت در جامعه و نقشهای مورد نیاز آماده باشند (جوان، ۱۳۹۷: ۲۹).
جامعهشناسان به ویژه جامعه شناسان کلاسیک، تربیّت را امری اجتماعی میدانند و بر جامعه و نقش سازنده آن در تربیّت کودکان و نوجوانان تأکید دارند. مثلاً امیل دورکیم تربیّت را جامعهپذیری نسل جوان به کمک نسل بزرگسال تعریف میکند و مانند دیگر کارکردگرایان، تربیّت را امری اجتماعی میدانست و معتقد بود جامعهای که کودکان و نوجوانان در آن قرار دارند، آن گونه که میخواهد، کودکان و نوجوانان را بار خواهد آورد. جامعهشناسان دیگر نیز با تأکید بر جامعهپذیری کودکان، توجّه خود را معطوف به این موضوع کرده بودند که چگونه از طریق تسلط بر فراگردهای آموزشی و پرورشی میتوان به رشد و پرورش بهتر شخصیّت آنان نایل آمد.
بنابراین رشتهها و نظریههای مختلف علمی، متناسب با نوع نگاهی که به جامعه و انسان دارند، موضوع تربیّت را مورد بررسی قرار دادهاند و علاوه بر این که جنبههای متفاوتی از موضوع تربیّت را مورد تأکید قرار دادهاند، به تأثیر محیط اجتماعی و اطرافیان بر تربیّت کودکان و نوجوانان نیز توجّه داشتهاند؛ و این توجّه آنان، اهمیّت و نقش جامعه و محیط اجتماعی بر تربیّت فرزندانمان را میرساند. اگر افرادی که با آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان سروکار دارند به ویژه والدین، معلمان، مربیان، مدیران آموزشی و محققان تربیّتی و… علاوه بر اصول روانشناختی و تربیّتی، تعلیمات مؤثر و سودمندی در زمینه جامعه شناسی به ویژه جامعه شناسی تربیّتی کسب کنند و در تعلیم و تربیّت کودکان و نوجوانان به کار گیرند، در رشد و شکوفایی آیندهسازان کشور تأثیر اساسی خواهد داشت.
در کتاب حاضر با عنوان «جامعه شناسی تربیّتی (جامعه و آیندهسازان)» نیز به این موضوع تأکید میشود و به فرآیند جامعهپذیری کودکان و نوجوانان و نقش محیط، گروههای اجتماعی، جامعه و ارزشهای حاکم بر آن در تربیّت پرداخته میشود؛ سپس نظریههای برخی از جامعهشناسان کلاسیک که مرتبط با تربیّت و فرآیند آموزش و پرورش هستند، بیان میشود و نقش خانوادهها، همسالان، رسانهها، جامعه و فرهنگِ جامعه (ارزشها، هنجارها، باورها و…) در تربیّت کودکان و نوجوانان مطرح میگردد. سعی شده است تمام مطالب کتاب، حتّی نظریههای جامعه شناسی به زبان ساده، روان و قابل فهم برای عموم بیان شود که انشاءالله مفید و مثمر واقع شود.
در فصل اول به کلیّات و مفاهیم مرتبط با «تربیّت» و در فصل دوم به برخی از مفاهیم فرهنگی و نقش فرهنگ و ارزشهای فرهنگی در تربیّت پرداخته میشود. در فصل سوم به طور مختصر سیر اندیشه اجتماعی و چند مورد از دیدگاههای آگوست کنت بیان میشود. در فصل چهارم دیدگاههای سه تن از کارکردگرایان یعنی دورکیم، پارسونز و مرتن به طور خلاصه مطرح میشود و در فصل پنجم نیز نقش جامعه به ویژه نقش دو نهاد مهمّ اجتماعی (یعنی خانواده و دین) و همچنین تأثیر رسانهها در تربیّت کودکان و نوجوانان بیان میشود.
در پایان امیدوارم معلمان، دانشجویان دانشگاههای فرهنگیان، شهید رجایی و والدین گرامی با مطالعه این کتاب، دیدگاهها و پیشنهادهای خود را ارایه فرمایند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.