مقدمه کتاب آیین مملکتداری در متون نثر فارسی : آیین مملکتداری، همان سیاست مدن است که جزء حکمت عملی است و از مصالح اجتماعی سخن میگوید؛ مقصود از این دانش، آداب ملوک و روش آنان در ادارهی کشور است. توجّه به مدینهی فاضلهی آرمانی یکی از افکار و اندیشهها و آرزوهایی است که در طول تاریخ بشر مطرح بوده و فیلسوفان و سیاستمداران عملگرا بدان توجّه خاص داشته و تحقّق آن را منوط به حاکمیّت افرادی دانستهاند که دارای خرد و دانش بوده و دوستدار حکمت باشند و اندیشمندان و نخبگان جامعه را مورد توجّه خاص قرار دهند.
به طور قطع هر حکومتی زیر ساختهایی دارد که بدون آن دستیابی به حکومتی آرمانی، کارا و با بازدهی مناسب امکانپذیر نمیباشد. مسایلی از قبیل شرایط حاکم، عوامل بقای حکومت، ارکان حکومت، عوامل زوال حکومت، وظیفهی متقابل مردم و حکومت و… از این جملهاند. مباحثی که چگونگی پاسخ به آنها، نوع حکومت را تغییر داده و آن را از اساس دگرگون میسازد.
حکومتها از پر نقشترین عوامل تعیین سرنوشت، سعادت یا شقاوت مردم هستند، از این رو مکاتب گوناگون با جهانبینیهای متعدّد و داعیهدار تأمین منافع دنیوی و اخروی انسان در این حوزه ظهور و بروز یافته و نظرات خود را ابراز داشتهاند. چون نیاز به حکومت برخاسته از نیاز فطری انسانهاست، لذا تنها به مکتبی میتوان امیدوار بود که حقایق خارجی و عالم تکوین را به خوبی بشناسد و تعریف خود از حکومت و ساختارهای اساسی آن را متناسب با نظرات بشری بسازد.
نگارندهی این نوشتار به بررسی اندیشهی سیاسی و چگونگی آیین مملکتداری در کتب سیاستنامهی خواجه نظامالملک، قابوسنامهی عنصرالمعالی، نصیحهالملوک امام محمّد غزّالی، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و دستورالملوک میرزا رفیعا پرداخته است.
هر چند در مقام مقایسه، بین دیدگاههای این نویسندگان وجوه اشتراک و تفاوتهایی دیده میشود:
- خواجه نظامالملک بحث قدرت را در سیاستنامه مستقل و جدا از هر گونه مقدمات فلسفی و یا فقهی طرح و تحلیل نموده و سعی میکند بهترین شیوهی حفظ قدرت را مطرح کند.
- امام محمّد غزّالی با ترکیبی از نظریهی خلافت و پادشاهی، و با ترجیح دین بر سایر اصول ملکداری، در صدد مشروعیّت بخشیدن به پادشاهی با تبعیت از خلفا بوده و حفظ خلافت را منوط به حمایت پادشاه میداند. لذا در صدد است بین خلافت و سلطنت نزدیکی ایجاد نماید.
- خواجه نصیرالدین طوسی با تبعیت از دیدگاههای افلاطون و فارابی که خود به صراحت به آن اذعان نموده با طرح نظریهی فلسفی حکومت، نگاهی به حفظ وضع موجود دارد.
- قابوسنامهی عنصرالمعالی در واقع نصیحتنامهای است مبتنی بر ضرورتهای اجتماعی و سیاسی زمانهی نویسنده که به جهت پرداختن به موضوعات گوناگون در حوزهی شناخت اندیشه و فرهنگ سیاسی ایران دارای اهمّیّت است. الگوی عنصرالمعالی در حکومتداری، شیوه پادشاهان ایران قبل از اسلام بوده و در واقع تحت تاثیر اندیشهی باستانی ایران در سیاست و ملکداری بوده است.
- دستورالملوک میرزا رفیعا به هیچ وجه ویژگیهای آثار پیش گفته را ندارد و صرفا اصطلاحات اداری و دیوانی دورهی صفویه را با جزییاتی کامل همچون حیطهی وظایف، القاب و جایگاه اشخاص، میزان درآمد هر سمت را توضیح میدهد.
حاصل این بررسی نشان داد که همهی کسانی که دارای اندیشهی سیاسی بوده و یا در سیاست دستی داشتهاند در صدد برپایی حکومتی بودهاند که ضمن حفظ وضع موجود، سعادت شهروندان را نیز تأمین نماید به عبارت دیگر در تلاش برای برپایی مدینهی آرمانی که آرزوی دیرینه و دیرپای بشریت است، بودهاند.
عبدالرزاق آقااحمدی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.